تفاوت بازاریابی و فروش چیست؟
نوشته شده توسط : ساحل

بازاریابی یا فروش کدام مهم تر است؟ در اصطلاح عامه، خیلی اوقات واژه بازاریابی و فروش معادل یک سایر کاربرد می‌شود اما راستی این است که این دو با یکدیگر متفاوت هستند.

در ادبیات کسب‌وکار، فروش به تبادل محصولات و خدمات در ازای پول گفته می‌شود، درحالی‌ که بازاریابی اصطلاح گسترده‌تری است که دربرگیرنده زنجیره‌ای از فعالیت‌هایی همچون تحقیقات بازار، پیشنهادات ویژه‌ی فروش و فروش می‌شود. بازاریابی بر نیازهای مشتری‌ها تمرکز می‌کند در‌ حالی‌ که فروش بر نیازهای شرکت تأکید اکثریت دارد.

اگر یک کسب‌وکار کوچک یا میانه داشته باشید، احتمالاً فرق چندانی بین تقسیم بازاریابی و فروش قائل نیستید، چون نیروی کافی برای تمرکز جداگانه بر روی این دو تقسیم ندارید. به علاوه، فکر نمی‌کنید که این دو تفاوت چندانی با هم داشته باشند. اگر این حرف صحیح است، باید به شما خبری بدهم: بازاریابی و فروش با یکدیگر فرق بسیاری می‌کنند و در نتیجه، بیچارگی به تخصص‌های متفاوتی دارند. اگر پیمان باشد دسته مارکتینگ فقط با قصد افزایش فروش فعلی گردانیدن شود، کارکرد آن به حمایت از فروش با یک تمرکز داخل شرکتی محدود خواهد شد. ولی اگر مارکتینگ جایگاه خود را در تیم مدیریت پیدا کند، می‌تواند تبدیل به یک المان رشد خوب با تمرکز برون شرکتی شود که فروش شما را هم افزایش می‌دهد.

پس بهتر است به جای اینکه بازاریابی و فروش را یکپارچه کردن کنید، دو دسته جداگانه برای آن‌ها در عقیده بگیرید و کاری کنید که این دو دسته به نکوداشتن یکدیگر را پشتیبانی کنند. به این ترتیب تضمین رشد تجارت شما اغلب خواهد بود.

فرق بین بازاریابی و فروش در ایران

هدف اصلی در بازاریابی، پاسخگویی به نیازهای مشتری و راضی نگه داشتن او از راه فراهم کردن محصولات موردنیاز اوست. به بیان دیگر در بازاریابی به پیگیری برآورده کردن نیازهای مشتری‌ به شکلی سود‌آور هستیم. از جانب دیگر در فروش، در این صددیم تا مشتری‌ها را ناچار نماییم که محصولات یا خدماتی را که از طرف شرکت به آن‌ها پیشنهاد می‌شود، خریداری کنند.

فروش بخشی از بازاریابی است و به‌شدت با آن در هم آمیخته است، به‌طوری که برای بسیاری از افراد تشخیصِ تفاوت‌های آن‌ها پیشه کاستی است. با وجود این فاصله‌ی زیادی میان بازاریابی و فروش هستی دارد.

فروش = محصولی که موجود است را بفروشید
کار تقسیم فروش ساده است: این بخش باید آنچه موجود است را تبدیل به پول نقد کند. که یعنی سرنخ‌های فروش را تبدیل به مشتریانی می‌کند که به شرکت شما پول می‌دهند و اینکار، با تعامل سر راست با مشتریان بالقوه برای متقاعدسازی آن‌ها به خرید سپریدن می‌شود.

از نظر کاتلر بازاریابی، فروش نیست بلکه فروش جزء کوچکی از مجموعه عظیم بازاریابی است هرچند فروش بخشی از بازاریابی است. فروش از تو به خارج می‌نگرد. این مفهوم از کارخانه آغاز می‌شود، به محصولات و کالاهای موجود کمپانی پروا دارد و به تعقیب کسب فروش سودآور است که تبلیغات قابل ملاحظه را می‌طلبد.

تعریف فروش
فروش عبارت است از فعالیتی که در طی آن مالکیت محصول از تولید‌کننده به توزیع‌کننده، از توزیع‌کننده به عمده‌فروش، از عمده‌فروش به خرده‌فروش و از خرده‌فروش به مصرف‌کننده‌ی پایانی منتقل می‌شود و در ازای آن پول یا هر چیز باارزش دیگری پرداخت می‌شود و هدفِ آن افزایش درآمد است. این فرایند نخست پیمان نامه میان خرده‌فروش و مشتری است.

هر تجارتی دارای محصولات و خدمات مشخصی است که باید به فروش برسند. به این منظور، فروشندگان باید یک رابطه کم و بیش با مشتری (و گاهی همکاران) داشته باشند، راه فروش را هموار کنند، مخالفت‌های مشتری را از بین ببرند و در باره قیمت و شرایط فروش چانه بزنند. معمولاً هم بعد از فروش باید مطمئن شوند که سایر نیروهای کمپانی این دربایستن مشتریان را برآورده می‌کنند.

تفاوت بازاریابی و فروش
چرخه‌ی فروش
در هر تلاشی در جهت فروش، چرخه‌ای وجود دارد. این چرخه زمانی شروع می‌شود که مشتری احتمالی از وجود پیشنهادی آگاه می‌شود و به طور ایده‌آل با خرید به سرانجام می‌رسد. این چرخه‌ی فروش می‌تواند زیاد سریع باشد همانند خرید محصولات غذایی، یا فرایندی طولانی باشد مثل خرید ساز و برگ سنگین یا ساختمان‌ها. مشتریان احتمالی علاقه‌مند، در مراحل مختلفی از این چرخه در عقیده گرفته می‌شوند که کانال ارتباطی نامیده می‌شود. کارشناسان بر راز این سوژه توافق دارند که مراحل این کانال ارتباطی عبارتند از:

سرنخ: این اصطلاح به فرصت‌های جدید بر پایه تعلق احتمالی مشتری به دسته جمعی (مانند کسانی که محصول مشابهی را در ماضی خریداری کرده‌اند) اشاره دارد.

مشتری احتمالی: با خریدار خفته از طریق تماس سرد (تماس تلفنی) ارتباط پایدار می‌کنید و شدنی است او به رهنمود شما علاقه‌مند شود.

مشتری احتمالی واجد شرایط یا «گرم»: نیازهای مشتری احتمالی از طریق پیشنهادتان برآورده می‌شود و او برای خرید متقاعد می‌شود.

مشتری احتمالی «داغ»: فروشنده در شرف بستن پیمان نامه است. مخالفت‌هایی از جانب خریدار هستی دارد که پیش از فروش باید رفع شوند.

مشتری: خریدار تصمیم به خرید می‌گیرد.

پس از آنکه فروش به انجام رسید، مدیران باید مطمئن شوند که این مشتری، به مشتری ابدیت تبدیل خواهد شد. برای این کار، فروشنده می‌تواند وابستگی خود را با مشتری حفظ کند یا محرک‌هایی برای تکرار خرید رهنمود دهد. عملکرد شرکت بعد از فروش، به اندازه‌ی خود تجربه‌ی فروش اهمیت دارد. ممکن است کسب‌وکارها میلیون‌ها تومان خرجِ پی بردن به سطوح خوشنودی مشتریان خود و وفاداری آن‌ها به شرکت کنند. با این حال، این مسئله به طور عمده باره قبول است که کوشش برای حفظ مشتریان فعلی نیازمند سعی اقلیت در سنجش با جذب مشتریان جدید است. به همین دلیل، مدیر باید به تمرین مدیریت روابط مشتری (CRM) بپردازد.

بازاریابی = هم اکنون و در آینده، با مشتریان خود هم سو شوید
بازاریابی نگاهی از خارج به درون دارد. بازاریابی قبل از اینکه محصولی فرآوری شود آغاز می‌شود. در بازاریابی پیش درآمد به سراغ مشتری می‌رویم. با تحقیقات بازاریابی نیازها و خواسته های وی را کشف می‌کنیم و سپس محصولی را ارائه می‌دهیم که بهتر از محصولات موجود مایحتاج و خواسته های وی را برآورده می‌سازد. این مفهوم با یک بازار کاملاً تعریف شده نخست می‌شود و روی نیازهای مشتریان تاکید دارد و با تأمین خوشنودی مشتریان هوده می‌آفریند.

فعالیت بازاریابی پیش‌تر از آنکه سازمان کالایی فرآوری کرده باشد، ابتدا می‌شود. فروش پس از تولید و عرضه کالا پا به میدان می‌گذارد. لویت در تفاوت بین بازاریابی و فروش می‌گوید: فروش عبارت است از پیدا کردن مشتری برای محصولاتی که در برگزیدن دارید و بازاریابی یعنی حصول اطمینان از اینکه شما نمونه ها باره احتیاج مشتری را در پسندیدن دارید





:: بازدید از این مطلب : 66
|
امتیاز مطلب : 0
|
تعداد امتیازدهندگان : 0
|
مجموع امتیاز : 0
تاریخ انتشار : دو شنبه 30 دی 1398 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: